[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]
  1. خانه
  2. chevron_right
  3. مقالات
  4. chevron_right
  5. آموزشي
  6. chevron_right
  7. احترام به عشق

احترام به عشق

دو عاشق از کنار گل زیبایی می گذرند، اولی می گوید: چه گل زیبایی! او را می چیند و به یقه

لباسخود می زند و با تصرف و تملک آن، حیات گل زیبا را می گیرد و او را می کشد! او به

 گل می گوید:هنگامی زیبایی که در تصرف و تملک من باشی و همواره در مقابل دیدگان من

بدرخشی .اما دومی با تماشای گل می گوید: چه گل زیبایی! من تو را برای آن چه هستی

دوست دارم و  اجازه می دهم خودتباشی و به حیات خود ادامه دهی و رشد کنی.

در دوران قبل از ازدواج هیچ یک از طرفین هنوز بر دیگری مالکیت ندارند، ولی بعد از عقد زناشویی

وضع به یکباره دگرگون می شود. گویی قباله ازدواج حکم به سند مالکیت انحصاری جسمی،

احساسی و توجه انحصاری به طرفین را می دهد!دیگر هیچ یک در فکر به دست آوردن دیگری

از جان مایه نمی گذارد، زیرا دیگر عشق چیزی شده که آن را دارند و هیچ یک از دو طرف،

 دیگر کوششی برای محبوب بودن و ایجاد عشق نمی کنند و سرد و کسالت آور می شوند وبه جای

عشق ورزی به همدیگر به مالکیت مشترک آنچه دارند فکر می کنند و به آن اکتفا می کنند و با آن

روزگار می گذرانند (یک مالکیت دوستانه!و البته یکی از دلایل اساسی یکنواختی در روابط عاطفی)

اریک براون یکی از عناصر اصلی عشق را احترام به عشق می داند و معتقد است: منظور از احترام،

 ترس نیست بلکه منظور، توانایی درک معشوق است آنچنان که وی هست و احترام به فردیت

بی همتای اوعلایق او و پذیرفتن او به همان صورتی که هست وعلاقه به رشد و شکوفایی او وادامه

می دهد که ایناحترام به عشق میسر نمی شود مگر با شناخت واقعی او (شناخت معشوق، دیگر عنصر

لازم برای عشق از دید فروم می باشد) و شناخت واقعی به معشوق هنگامی موثر است که

انسان بتواند صبورانه، خودخواهی را قربانی کند یعنی فاصله بین خود و معشوق را از میان

 بردارد چرا که تا زمانی که خودخواهی حاکم است عاشق فقط خواسته های خود را

تحمیل می کند.از سوی دیگر سعی در شناخت معشوق موجب آگاهی هر چه بیشتر از نیازهای 

او می شود  و عاشق ضمن اینکه تشابهاتبین خود و معشوق را دیده و تحسین می کند، اختلافات را

نیزدیده و درک می کند و به آنها  احترام می گذاردهمچنان که حضرت حافظ می فرماید:‌میان عاشق و

معشوق فرق  بسیار است چون یار ناز نماید،‌شما نیاز کنید

بنابراین : گاهی اوقات اصلا نمی توانیم به عشق و محبوب دلخواه خود برسیم. شرایط بسیار

سختی است و حتی گفتنش هم بسیار دشوار ولی در این مواقع می توانیم با اجازه دادن

به رشد او در مسیر  جدیدش از وجودنادیدنی او لذت ببریم.

اگر به عاشق و محبوب دلخواهمان نائل شدیم،نباید تصور کنیم که حالا که به دستش آوردیم

دیگر مالکیت او از آن ما شده است و او را به هر شکلی  که دلمان می خواهد فرمتش کنیم!‌

و هر طوری که دلمان می خواهد برنامه ریزی اش کنیم!‌نمی دانم ولی تا آنجایی که

اطلاعاتم اجازه می دهد هیچ بنی بشری تا کنون موفق به این مهم نشده و اولین کسی که

بتواند این کار را انجام بدهد مطمئنا استحقاق برنده شدن یکی از جوایز مهم تاریخ بشری را

بدون شک خواهد داشت! پس بهتر است منیت هایمان  را کنار بگذاریم و

 خالصانه و با تمام وجود محبوبمان را بپذیریم (با تمام کمی و کاستی هایش

و با همین ویژگی ها و خصوصیاتی که هم اینک دارد) اگر هم ادعای دوست داشتن

واقعی او را داریم، همین بس که می توانیم کمک کنیم تا رشد کند.

احترام به عشق و پذیرفتن طرف مقابلمان هم حاصل نمی شود مگر با شناخت درست او و

درک همه جانبه نیازهایش.

                                                                                                    با سپاس بیکران

                                                                                                     گروه قاصدک

………………………………………………………………………………………………………..

منبع: مجله راه کمال،‌شماره ۵۰ مهر ۱۳۹۰،‌نگارش دکتر بابک اکبری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Solve : *
4 ⁄ 2 =