[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]

خواستگاری سنتی :

خواستگاری سنتی هنوز هم جوابگوست یا باید تغییراتی به آن داد؟

آدم یکی رو که به عمرش ندیده….

« وقتی آدم یکی رو به عمرش ندیده چطور می تونه به حرف یه واسطه اعتماد کنه؟

ضمن اینکه تجربه ثابت کرده که خیلی ها خانواده خوبی دارن اما خودشون آدم درستی

از کار در نمی یان.» مشابه این سوال زیاد مطرح می شود؛ طرح موضوعی که نشانه

یک بحث جدی در ذهن جوان های ماست. فرض کنید دختر نشسته است در خانه، نگران

است که : نکند مادرش من را نپسندد! نکند از مدل خانه ما خوشش نیاید! نکند پدرش

محله ما را نپسندد! در واقع هر دو نفر خودشان را زیر نگاه های سنگینی می بینند که

ممکن است تحملش یا جسارتش را نداشته باشند. این استرس خیلی بالاتر از استرس

یک ارتباط ساده است. به همین دلیل، خواستگاری اصولا استرس زاست؛ اینکه من

بروم خانه کسی که در دانشگاه یا محل کار دیده ام تا همان آدم را در یک موقعیت جدید

و در یک مکان غیر رسمی ببینم، آدم را می ترساند. چه برسد به اینکه این خواستگاری

از نوع خیلی سنتی اش باشد. منظور اینکه؛ دختر و پسر عملا همدیگر را برای اولین بار

در جلسه خواستگاری و زیر نگاه پرسشگر دیگران بخواهند ببینند.

باید اصلاحش کرد :

به نظرم خانواده های ما باید یک اصلاحات اساسی در شیوه خواستگاری های سنتی ایجاد

کنند. شیوه سنتی یعنی همینی که یک خانواده ای توسط یک معرف ( یا خودشان ) با

خانواده دختر تماس می گیرند و شرایط ابتدایی شان را می گویند و بعد از اجازه گرفتن

برای خواستگاری می روند. در این جلسه مهم هم اگر رضایت اولیه در خانواده دختر یا

پسر ایجاد شد، دیدارهای بعدی و مراسم نشان کردن و نامزدی و عروسی، پشت سر هم

ردیف می شود.

اگر هم که نه،متاسفانه اکثرا بدون هیچ توضیحی تنها بر اساس زنگ زدن یا نزدن خانواده ها

 یا کسی که معرف بوده، موضوع کم کم فراموش می شود. شخصا این قسمت آخر کار را

خیلی پراسترس و قابل نقد می دانم و معتقدم خانواده ها حتما باید به شکل رسمی به

یکدیگر« بله » یا « نه » بگویند؛ بجای اینکه دختر یا پسر بیچاره هزار فکر و

خیال نامربوط به ذهن معصومش راه بدهد.حداقلش این است که والدین بچه ها در جریان

« چرایی عدم مطلوبیت » قرار بگیرند.

نمایش بازی می کنند :

می خواهم خیلی کوتاه به دو شیوه دیگر که به هر حال رایج است اشاره کنم؛ شیوه غیر

 سنتی که در آن پسر و دختر اساسا از قبل یکدیگر را می شناسند و به تصمیم برای ازدواج

هم رسیده اند. اینها هر کدام به خانواده های خودشان اطلاع می دهند و بقیه ماجرا به شکل

 سنتی پیش می رود. شیوه سومی هم وجود دارد که به تعبیری دختر و پسر خانواده ها

را سرکار می گذارند.

به این شکل که یکدیگر را می شناسند، اما به هر دلیل جرات ندارند به خانواده های خود

 بگویند و لذا قرار مدارها را با هم می گذارند و زمانی که خانواده ها با هم تماس می گیرند،

 بچه ها طوری نمایش بازی می کنند که انگار اولین بار است دارند همدیگر را می بینند!

نقدی که وارد است…

خواستگاری را نباید به شکل تشریفاتی و پرطمطراق برگزار کرد. منطور هزینه گل و…

نیست، بلکه هزینه روانی آماده سازی برای مواجهه با آن است. باید بستری فراهم کرد

که قبل از خواستگاری سنتی توسط خانواده ها، شناخت های ابتدایی اتفاق بیفتد؛

نقدی که به سیستم سنتی وارد است، هزینه های بالای آن از نظر روانی، شناخت های

 اندک اولیه، تلاش برای عالی نشان دادن خود است. نقدی هم که به آشنایی های رایج

 جوانان وارد است، غیر از عدم رضایت خیلی از خانواده ها و استرس های مربوطه، نکته

مهمی به نام « بلاتکلیفی » است. یعنی بالاخره دختر بعد از مدتی ارتباط نمی داند این

 شازده پسر بالاخره قصد ازدواج دارد یا باید کلی عملیات ژانگولر در بیاورد که فرجی

 بشود. خوبی سیستم سنتی این است که وقتی کسی می آید خواستگاری حداقل تکلیفش

با خودش برای ازدواج مشخص است و شما را گیج نمی کند. اما لازم است که دختر و

پسر پیش از آن حتما یکدیگر یا حداقل عکس همدیگر را دیده باشند.

                                                                                                        با سپاس بیکران

                                                                                                        گروه قاصدک

…………………………………………………………………………………………………………

                           منبع:  مقاله دکتر شیری، هفته نامه همشهری جوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Solve : *
19 + 5 =