[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]

نقد روانشناسانه- کارل گوستاو یونگ

کارل گوستاو یونگ

یونگ (۱۸۷۵-۱۹۶۱) روانپزشک سوئیسی در آغاز مانند آدلر از پیروان فروید بود و سپس از او جدا

شد  و مانند آدلر اشکالات متعددی به فرضیات فروید وارد کرد از جمله تئوری لیبدوی او را رد

  کرد و آن را نظریه یی بی پایه خواند که مبتنی بر مشاهدات و تجربیات علمی نیست و لذا این عقاید

او را که منشا بیماری های روانی مسائل جنسی است یا منشا رویا امیال واپس زده است یا این که

هنرمند هم به نوعی بیماری روان پریش است یا تصاویر آثار هنری را باید به سمبل های مذکر و مونث

تقسیمکرد،باطل خواند و هر مورد را با فرضیات خود توضیحی تازه داد.مثلا در مورد ایماژها عقیده

او این است که این ها معمولا در باب مواردی هستند که بیان آنها به صورت متعارف،متعذر است.

در روانشناسی یونگ اصطلاحات مهمی چون ناخودآگاه جمعی،درونگرایی،برونگرایی ،صور اساطیری

(آرکی تایپها) …مطرح است که همه در مباحث جدید نقد ادبی مخصوصا نقد روانشناسانه و نقد

اسطوره گرمطمح نظرند.او به دو گونه ناخودآگاه معتقد بود: فردی و جمعی.ناخودآگاه جمعی

collective unconsciousness))میراثی است از زندگانی تاریخی گذشته،از زندگانی نیاکان و حتی از

دورانی که بشر در مراحل حیوانی می زیست و از این رو به خاطره ناخودآگاه نژادی

(( memory unconscious racial می رسد.(و بدین ترتیب هنر وادبیات از طریق آرکی تایپ ها

به تاریخ قدیم همه افراد بشر می پیوندد و هر خواننده به نوعی خود را ناخودآگاه در آن باز

می یابد.) همه مردم در ناخودآگاه جمعی سهیمند.

اما آرکی تایپ (صورت اساطیری،کهن الگو…) را مشکل می توان تعریف کرد.خلاصه

این که آرکی تایپ طرح کلی رفتار بشریاست که منشاش همان ناخودآگاه جمعی است.

به بیان دیگر آرکی تایپ محتویات ناخودآگاه جمعی است.صور مثالی در رویاها و توهمات

و خیال پردازی و هنر و ادبیات خود را به ما نشان میدهد و به طور کلی برما نظارت و نفوذ دارد.چند

آرکیتایپ در مطالعات ادبی مورد توجه قرار گرفته اند:آنیما،آنیموس، سایه،کهن الگوی عبور از آب…

آنیما مظهر طبیعت زنانه در روان مردان است یعنی روح مونث مرد است یا آن بخش از روح مردان

است که زنانه است.به  نظر یونگ هر مردی، تصویر جاویدانی از یک زن در خود دارد.همین

آنیماست که الهام بخش آثار هنری است (شبیه به تابعه نزد اعراب باستان) لذا در برخی از

آثار خلاق ادبی خود را به ما نشان می دهد.

سهراب سپهری گویا خطاب به اوست که می گوید:

حر ف بزن ای زن شبانه موعود

حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ

حرف بزن حوری تکلم بدوی!

آنیموس مظهر طبیعت مردانه ناخودآگاه زنان است و گاهی در مواقع بحرانی مثلا تصمیم گیریهای

مهم به شکل پیرمردی دررویاها ظاهر شده راه می نماید. سایه بخش پست شخصیت آدمی است،

بخش سرکوب شده اش. آدمی به دلایل مختلف به اینلایه از شخصیتش توجه ندارد و نمی خواهد

به آن وقوف یابد،اما این بخش پنهان ازشخصیت در اساطیر و خواب ها  ظاهر می شود. در

خواب ها با خواب بیننده و در اساطیر با قهرمان همجنس است. سایه البته از جنبه و خصوصیات

مثبت هم خالی نیست مثلا غرایزطبیعی. یونگ در تفسیر داستان موسی و خضر، یوشع را سایه

موسی می داند. پرسونا یانقاب طریقه سازگاری و کنار آمدن و رفتار فرد با جهان است،مثلا م تواند

شغل آدمی باشد و لذا مردم (و خود فرد) ممکن است فرد را نقابش بدانند،حال آن که آدمی واقعا

نقابش نیست.به زبان روانشناسی بین ناخودآگاه و خودآگاه مرحله یی است موسوم به Ego  (من)

که منشا فعالیت هایروانی است.اِگو در برخورد با دنیای خارج به صورت Persona(نقاب،

صورتک) درمی آید.پرسونا درحقیقت همان شخصیت است که در انسانها متفاوت است،ممکن است

احساساتی باشد و ممکن است مصمم و قاطع باشد.َپس آدمی تیپ های مختلفی دارد، اما کاملا

میتوان گفت که یا درونگرا ( (Introvertهستند و یا برونگرا(Extrovert)یعنی یا فعالیت

روانی او متوجه جهان واقعی بیرونی است یا متوجه دنیای خیالی درونی.

برونگرایی (Extroversion) ودرونگرایی (Introversion) از مصطلحات و موضوعات

خود یونگ هستند و دو نوع کلی شخصیت را نشان می دهند.

لیبیدو در برونگرا متوجه دنیای بیرون شخص (آفاقی) و در درونگرا متوجه دنیای درون شخص

(انفسی) است. البته هر دوگرایش در آدمی هست اما بر اثر عوامل ارثی (ژنتیکی) یا محیطی یکی

بر دیگری غلبه می یابد.برونگرا صفات خاصی داردو مثلا دوست دارد خود را در جمع مطرح کند

و همین طور درونگرایی مستلزم رفتارهای خاصی است و مثلا باعث می شود تا فرد دستخوش

اوهام و خیالات باشد.قهرمانان افسانه های ادب فارسی از این دیدگاه قابل تقسیمند. فرهاد

درونگراست.حال آنکه خسرو برونگراست.به طور کلی قهرمانان حماسه (مثلا رستم) برونگرا و

قهرمانان شعر غنایی  (مثلا عاشق در غزل) درونگرا هستند.نقد مبتنی بر آراء یونگ را از آنجا که

بیشتر حول محور آرکی تایپ هاست نقد صور مثالی ( Archetypal)نامیده اند که بامباحث

مردشناسی و اسطوره شناسی همراه است.و به بررسی ارتباط انسان با آرکی تایپ ها وگذشته

بشری می پردازد وشخصیت ها و حوادث داستانی را به اساطیر و صور مثالی مربوط می کند. در

حقیقت نقد بر مبنای اسطوره(نقد اسطوره گرا)از بحث هاییونگ سرچشمه گرفته است و

عمدتا با استعانت از آراء او صورت می گیرد.ویلیام.ج.گریس می گوید در نقد ادبی

اسطوره های کهن همان صور مثالی یعنی آرکی تایپ محسوب می شوند.به نظر من آرکتایپ ها در

ادبیات عمدتا بصورت سمبل خودرانشان می دهند.از این رو در آثاری که میخواهدبه مطالعه

آرکی تایپ ها در یک متن ادبی بپردازد معمولا سمبل ها موردمطالعه قرار می گیرد.از سوی دیگر

دربرخی از متون رمزی مثلا متون عرفانی ازبررسی سمبل ها وارد فضای صور مثالی می شویم.

من باب نمونه در این غزل مولانا:

طرفه  گرمابه  بانی  کو ز  خلوت  برآید                               نقش  گرمابه  یک  یک  در سجود اندر آید

بحث سمبل و تمثیل و آرکی تایپ با هم آمیخته می شود.

اینکه نورتروپ فرای آرکی تایپ را سمبل می داند با نظر من فرق می کند.به نظر او سمبل هر واحد 

ساختاری ادبی استیعنی آرکی تایپ، ایماژ و حتی کلمه و عبارت هم سمبل هستند حال آن که

مقصود من سمبل اصطلاحی مطرح در علم بیانجدید است. نزدیک به بحث آرکی تایپ، بحث

پروتو تایپ (Prototype) یا نمونه ازلی یا فرد اعرف و اجلی باستانیاست. الگوی ازلی

معشوق در ادبیات فارسی، فرشته و پری است و الگوی ازلی پهلوانانی چون تختی، رستم و حضرت

علی هستند. پروتو تایپ مشایخ و اولیا پیامبران و پروتو تایپ پیامبران خدایان هستند.خود یونگ

فاوست گوته را ارزیابی کرده و بین آن وروان گوته ارتباطاتی یافته است. در چند اثر دیگر هم

psychology to poetic artبه بحث های ادبی پرداخته است. در چند اثر دیگر هم به بحث های

ادبی پرداخته است ازجمله در On the relation of analytical( در باب ارتباط روانشناسی

تحلیلی و صناعت شاعری.)بسیاری ازنویسندگان هم از قبیل یوجین اونیل و هرمان هسه تحت

تاثیر آرای یونگ بوده اند و منتقدان متعددی هم با توجه به آرای یونگ به بررسی آثار

کسانی چون جویس، پروست، ویرجینیا ولف… پرداخته اند.

مسایل جذاب و متعددی که در آثار او پراکنده است و به نحوی به مباحث ادبی مربوط می شود

بیش از آناست که در این رساله حتی بتوان به آن ها اشاره کرد. مثلا مساله توارد را به نحو

شگرفی حل می کند. او به توارد (( cryptomnesiaیا خاطره پنهان می گوید.ممکن است

نویسنده یی سال ها پیش اثری راخوانده و بعد فراموش کرده باشد.در انسان و سمبولهایش

می نویسد که نیچه در چنین گفت زردشت مطلبی را از کتابی که نیم قرن قبل از او نوشته شده

بود، اخذ کرده بوداما ظاهرا خود بدان وقوف نداشت. یونگ باخواهر نیچه مکاتبه می کند و

او تایید می کند که نیچه آن کتاب را در کودکی خوانده بود.اما شاید جذاب ترینبحث های او در

باب رویا و تعبیر آن باشد (که این مطلب شدیدا مورد توجه فروید هم بوده است) از نظر

یونگ بین رویا و اساطیر و ادبیات به طور کلی هنر رابطه بسیار نزدیکی است. زیرا

صور مثالی در هنر هم خود را مانند رویا نشان می دهند. یونگ می گوید در رویاهای آمریکایی ها

و اروپایی هایی که نزد من می آمدند نمادهایی را می دیدم که همه آن ها، بارمز و رازهای مذهبی

و اساطیری و قصه های پریان و فولکلوریک همانند و بلکه یکی بودند و متوجه شدم که

منشاناخودآگاه جمعی است.بحث های شیرینی هم در باب کیمیاگری و مشابهت مباحث و

اصطلاحات آنبا مسایل روانشناسی دارد که بعضا می تواند در تحلیل های ادبی مورد استفاده

قرار گیرد.

                                                                                                         با سپاس بیکران

                                                                                                         گروه قاصدک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Solve : *
21 − 16 =