[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]

۱۳٫آینده نگر باشید

یکی از چیزهای خوبی که دوران دانشجویی برای دانشجو فراهم می کند، نیم نگاهی به آینده

است،هم آینده شغلی،هم آینده علمی. یعنی در دوران دانشجویی طوری درس بخوانم، ارتباطاتی

برقرارکنم که پس فردا بتوانم کار بکنم،پول دربیاورم و موثر باشم.تاکید می کنم:” کار کنم، پول

دربیاورم و موثرباشم”.یعنی از دوران دانشجویی نیم نگاهی به آینده داشته باشم،وضعیت کشور

رابدانم چگونه است.من وقتی که فارغ التحصیل میشوم۲۵ساله هستم. گروه سنی من بیشترین

مشتری های آینده خودم هستند.پس الان طوری به این قشر نگاه کنم که به درد بیزینس حودم     

هم بخورد.

۱۴٫به ازدواج فکر کنید.

دلیلی ندارد با هر کسی من خوشم آمد وخوب است بروم ازدواج کنم،برای اینکه شما هنوز آن

کیفیت و بلوغ ازدواج را ندارید و خیلی فاصله دارید با بحث ازدواج.دانشگاه فرصت خیلی خوبی

است که دنیای غیر همجنستان را کشف کنید، از اینکه کجاها عصبانی می شوند، کجاها خوشحال

می شوند، دلخوشی آنها چیست و…؛ کم کم متوجه می شوید که یک قواعد دیگری هم غیر از قواعد

جنس و طبقه من وجود دارد؛ که آنها هم دارند زندگی می کنند و آنها هم بناست پیشرفت کنند.این

خیلی مهم است که با دنیای عیرهم جنس ها هم آشنا شوید خودتان هم اجازه بدهید که بازخورد به

شما داده شود. خیلی خوب است که در دوران دانشجویی به شما گفته شود که چه دختر مغروری

هستید تا اینکه فردا در مراسم نامزدی به شما بگویند عجب آدم گنده دماغی هستی ( روی این

کلمات دقت دارم )اینکه در دوران دانشجویی به آدم چیزی بگویند، آدم رفتارش  را

 تعدیل می کند.

۱۵٫دانشجوی بین المللی باشید.

یک بحث دیگر، بحث نگاه به علم است.من در هرکاری باید بفهمم در دنیا چه می گذرد. مطالعه داشته

باشم، مطالعات تخصصی غیر دانشگاهی. یعنی اگر یکی از دانشجویان ما را یک ماه بردند دانشگاه

آمستردام خیلی گیج نباشد، در جریان مقالات باشد، فیلم دیده باشد، به سایتهای مهم برود و از

آخرین یشرفت ها مطلع شود. نگاه دانشجویی ما باید از لوکال (بومی) تبدیل به گلوبال (جهانی)

بشود. دردها را لوکال ببینند و راه حل ها را گلوبال، یادتان باشد که درسهای دانشگاه خیلی

 انتزاعی اند مثل این است که شما روی تردمیل که می روید می گویید دارم کالری می سوزانم، در

 حالیکه با دوچرخه در طولانی مدت کالری بیشتری سوزانده اید.

۱۶٫نوک نزنید.

به هر چیزی نوک نزنید تا از اقیانوسی به عمق یک وجب شدن پرهیز کنید، اگر ادبیات دوست دارید

مطالعه کنید، واقعا بخوانید. نه اینکه مثلا همه دارند مرشد و مارگریتا می خوانند من هم جو گیر

 شوم وبیست تا کتاب نصفه داشته باشم، کارهای نیمه تمام اعصاب خرد کن است.

۱۷٫نظام ارزشی تان را بشناسید.

دانشگاه فرصت خوبی است که ما نظام ارزشی مان را بشناسیم که ترکیبی است از پنج عامل: نوع

دینداری، خانواده ای که به آن تعلق داریم، معلومات و دانشمان، کشوری که به آن تعلق داریم و

پروژه های فردی مان.

۱۸٫گیر اسم دانشگاه نباشید.

این قدر دقت نکنید که من کدام دانشگاه قبول شده ام،مثلا طرف دلش می خواسته دانشگاه اهواز

قبول الان آباده قبول شده، اشکال ندارد. اگر رشته اش را دوست دارد نق نزند، لوکیشن این

 قدر اذیتش نکندو خودش را درگیر نکند که فلانی توانست انتفالی بگیرد، اینها مهم نیست. الان

بسیاری از افراد معتبر ایران در رشته های تخصصیشان در جاهایی قبول شدند که دوست نداشته

اند.  خیلی ها مثلا جایی قبول می شوند، مثلا صنایع فلان جا، مهندسی کامپیوتر بهمان جا،

اما رشته خوبی است و  رشته را دوست دارند ولی نباید حس رقابت با دیگران را از

دست بدهند و احساس خود کم بینی بکنند. الان در بازار کار، گاهی ۸۵درصد کارمندان

از دانشگاه آْزاد  یا دانشگاههای رده پایین هستند. درست که  کلاس دانشجوی پلی تکنیک

بودن را ندارید اما این فقط مختص همان دوران دانشجویی است. شماباید  توانایی

اینکه  دانش تان را به پول تبدیل کنید داشته باشید.

۱۹٫آخر رفاقت

دانشگاه آخرین ایستگاهی است که شما می توانید برای خودتان دوست واقعی پیدا کنید برای اینکه

هنوز آدم ها وارد مسائل اقتصادی نشده اند، پس می توانیم به هم اعتماد کنیم (مثل گوگل و

 مایکروسافت که هسته آنها از دانشگاه بوده) اگر این فرصت را از دست بدهیم و از دانشگاه خارج

 شویم و هنوز دوست صمیمی نداشته باشیم، شانس آخر را از دست داده ایم.شما بعد از آن وارد

بازار کار می شوید و رقابت و چشم هم چشمی پیش می آید. اینکه شما در ۳۰ سالگی

از یک گروه خارج شویدخیلی دردناک است تا در ۲۲سالگی.

۲۰٫ روشنفکر باشید و اهل تجربه.

دانشجو تنها موجودی است که می تواند خطا بکند و بخشیده شود. دانشجو کسی است که جامعه

از او یک مقدار روشنفکر بودن می خواهد، دانشجو در کیفش غیر از MP3پلیر و لوازم آرایش،

باید دو تا کتاب از فلان نویسنده معروف هم داشته باشد. ئانشجو بودن بعضی از تجربه ها

 را می طلبد.

۲۱٫ اینجا آخر دنیا نیست.

دانشگاه قرار نیست تمام زندگی تو را پر بکند؛ به رغم تمام تبلیغاتی که خودتان قبل از دانشگاه

می کنید که دانشگاه بروی همه چیز خوب می شود. آدم هایی بوده اند که در ترم اول و

 دوم به یک پوچی بدی رسیده اند که این بود آن مدینه فاضله ای که به ما وعده اش را دادید؟

 باید به بچه ها یک دیدی داده شود که بدانند ورودی و خروجی دانشگاه چیست؟ دانشگاه رفتن    

 بخشی است از سواد شما که در کنار زبان خارجی که شما می دانید، مطالعات جانبی که در حوزه

های هنر، ادبیات و… کرده ایدمی تواند یک آدم را باسواد و فرهیخته را تشکیل بدهد.

۲۲٫ ورزش کنید.

مهارتهای ورزشی را جدی بگیرید. دبیرستان که وقت نداشتید، درس می خواندید برای دانشگاه،

حالا فرصت خوبی است، شاید پینگ پنگ باز خوبی شوید، کوه بروید. معمولا بیشتر دانشگاه ها

هم امکانات ورزشی در اختیار دانشجویان شان می گذارند.

۲۳٫ فرصت طلایی از دست نرود.

دوره دانشجویی آخرین فرصت قبل از ورود به زندگی جدی است. نگاهی بکنید به خودتان، به

اسلحه هایتان و وسایل تان برای جنگ برای زندگی؛ چون زندگی یک جنگ است. متاسفانه اتفاقی

که در کشور ما می افتد این است که بچه ها را در دوران دبیرستان شدیدا تحت فشار قرار می دهند

که درس بخوان تا قبول شوی، به همین دلیل، بعد از اینکه قبول شد احساس می کند یک پرس

۲۰۰تنی را از رویش برداشته اند و حالا می خواهد برود سراغ تمام چیزهایی که در این

 چند سال فرصت نکرده سمتشان برود.می رود سراغ انواع و اقسام دوست بازیهای نه چندان

مثبت، تفریحاتی که شاید برای آن سن زود باشد و تمام این فرصت را از دست می دهد.

۲۴٫ دانشجوی زبان فهمی باشید.

دوران دانشجویی فرصت بسیار خوبی است که مهارت های لازم برای توانگر شدن در دوره بعد از

فارغ التحصیلی را بدست آوریم مثل زبان. دکتر الهی قمشه ای می گوید بهترین کیفیت زبان را باید

طی یک تا دو سال یاد بگیرید. آن وقت ما از اول راهنمایی شروع می کنیم، سه سال راهنمایی

چهارشنبه سال دبیرستان، دو سال هم عمومی دانشگاه،آخرش هم می گوییم :‹ آی ام! بلک برد! ›

 روی زبان متمرکز شوید و با توجه به اینکه کدام مهارتش (از چهاز مهارت: ریدینگ، لیسینینگ،

 رایتینگ، اسپیکینگ) در دوران دانشجویی به دردتان می خورد،بخوانید.باید ریدینگ تان را تقویت

 کنید تا بتوانید بخوانید و راینتینگ تا بتوانید مقاله به انگلیسی بخوانید.

………………………………………………………………………………………………..

                                                   با سپاس بیکران

                                                              گروه قاصدک

………………………………………………………………………………………………..

                            منبع: مقاله دکتر شیری، هفته نامه همشهری جوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Solve : *
24 − 15 =