[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]

تنبلی مردم در پرداخت هزینه های رشد

تنبلی مردم در پرداخت هزینه های رشد

سال هاست مباحث توانگری و موفقیت را در دنیا و ایران رصد کرده ام، حاصل تجربیاتم را طی سال

ها تدریس و مشاوره برایتان می نویسم تا راحت تر بتوانید اعتماد کنید.

خیلی ها سر کلاس های موفقیت می آیند تا متحول شوند، از این کلاس به آن کلاس، از این استاد

به آن استاد و واقعیتش این است که زندگی شان فرق خاصی نمی کند…چرا؟ زیرا تغییر

سخت است؛ خیلی هم سخت است.

اکثر مردم دنیا به وضعی که دارند خو گرفته اند و به رغم تلاش بیرونی برای تغییر وضعیت مالی و

عاطفی و… به شکل ناباورانه ای از همینی که هستند از درون راضی اند! این تعارض را

روان شناسان ناشی از پاداش پنهان انسان ها می دانند.

مثلا طرف عاشق ثروت است و دائم کتاب می خواند درباره جذب ذهنی ثروت و… اما وقتی

در تاکسی می نشیند از بی ثباتی اقتصادی و بدبختی فقرا و نامردی ثروتمندان و…. صحبت می کند

یعنی حرف هایش، ناقض تمایلاتش است؛ این افراد بعید است به ثروت برسند زیرا دل خوشند

به همین بحث های بیهوده هزاران ساله جوامع بشری!

مردم به قول آقای درستکار در دین و معنویت خود نیز دنبال «میانبر» می گردند. مثلا دعایی

بیابند که باهوش بشوند یا در فلان امتحان قبول بشوند. این خطاها ناشی از یک فلسفه اشتباه

آدم هاست زیرا هزینه رشد خود را نمی خواهند بدهند. خدا می فرماید که

(لیس للانسان الا ما سعی= به انسان چیزی نمی رسد مگر با تلاش)!

یعنی برای قبولی در امتحان هیچ چیز به اندازه تلاش در طول ترم، فایده ندارد.یکی می پرسد

یعنی دعا نکنیم؟ البته که باید دعا کرد منتها کی. دعا زمانی تاثیر دارد که شما وظیفه

اصلی خود را انجام داده باشید.

 شما برای اصلاح رابطه عاطفی خود باید از خود گذشتگی را تمرین کنی.خودسازی کنی،

مهارت ارتباطی بیاموزی نه اینکه مهره مار از رمال بخری یا فلان دعای معجول را

به بازوت آویزان کنی!

از افتخارات تربیت دینی ائمه اطهار، آموزش مسئولیت پذیری به پیروانشان بود. شما مسئولید که

از جوانی تان و عمرتان درست استفاده کنید و هزینه تغییرتان را بدهید و احتمالا راه دیگری نیست!

    خاطرم هست که مراجعی داشتم با شکایت از افسردگی که بانویی ۵۰ ساله بودند و حین گفتگو

ناگهان از دهنشان پرید که « من با امام حسین (ع) قهرم!»

کنجکاوانه پرسیدم که چطور؟

فرمودند: من نذر کرده بودم که ۴۰ بار زیارت عاشورا را بخوانم و امام حسین، دامادی مومن و

صالح برایم بفرستدو اولین خواستگار بعد از این چله از نظرم، نظر کرده حضرتابی عبدالله

  بود و الان که با هم ازدواج کرده اند با هم اختلاف شدید دارند و این نبود رسم حسینی!!!!

از ایشان سوال کردم که خانم محترم! شما برای خرید یک یخچال نذر می کنید یا قبلش از

۱۰ نفر سوال و تحقیق می کنید که چیزی مناسب بگیرید و تازه ۱۰ بار لوازم خانگی های مختلف را

 زیر و رو می کنید که کلاه سرتان نرود؛ آن وقت برای  ازدواج دخترتان بدون تحقیق و مطالعه و

مشاوره های پیش از ازدواج عمل می کنید و تازه تقصیر را هم کودکانه گردن حضرت امام

حسین (ع) می اندازید؟

این نگاه کودکانه به معقولات معنوی، موجب خرافه گویی و ساده انگاشتن قوانین هستی و توهین

به مقدسات و اخلاقیات می شود و توصیه بزرگان این است که انسان ها را به سمت مسئولیت

پذیری و بلوغ رفتاری؛ سوق دهیم تا در دینداری خود نیز رشد و تعمیق یابند.

پرسش و پاسخ:

*شبنم هستم ۲۵ ساله که مادر خود را از دست داده ام و پدری دارم که بیمار است و ناتوان. از ۲۰

سالگی ارتباطی داشتم با پسری ۱۰ سال بزرگتر از خودم (رضا- ثروتمند- دیپلمه) که خیلی از

نظر مالی به ما کمک می کرد اما مدتی قبل به خاطر لغزش های اخلاقی و خیانت هایی

که به من می کرد از او جدا شدم و چند ماه بعد با پسری ۲۹ ساله (حسن-فروشنده لوازم خانگی)

آشنا شدم که خیلی به من علاقه مند است و قصد ازدواج دارد. ولی چند مشکل دارم:

نفر اول هنوز با من ارتباط تلفنی دارد و به من می گوید که دوست جدیدم قصد سوءاستفاده از من

را دارد و به نوعی به خاطر تجربه زیادی که در زمینه ارتباط دارد؛ مورد مشورت من قرار

می گیرد و اخیرا هم به شدت اصرار دارد که دوباره رابطه خود را از سر بگیریم

اما پیشنهادی از جنس ازدواج نمی دهد.نفر دوم تلاش می کند اما مثل رابطه قبلی ام،

توان ندارد و مردد هستم اجازه خواستگاری به او بدهم یا نه؟

پاسخ:

شبنم پنج سال اول دهه سوم زندگی خود را صرف ارتباطی کرده است که ختم به تجربه سنگین

خیانت شده است و در ۲۵ سالگی هم مرد خود را از دست داده است.پدری بیمار دارد که نمی تواند

به او اتکای عاطفی یا مالی حس کند. بنابراین وقتی زن دچار ناامنی بشود در همه تصمیم

گیری های او اثر دارد.

نفر دوم این ارتباط، خیلی زود پیشنهاد ازدواج داده است و به نظر می رسد طوری شیفتگی را

تجربه می کند که به خاطر ترس از دست دادن، سریعا پیشنهاد ازدواج داده است!

شبنم هنوز با فرد اول در ارتباط است زیرا احتمالا نیاز دارد که شکستن غرور او را ببیند و

به التماس های او نیاز دارد. بنابراین بیش از اینکه نیازهای مالی و مدیون بودن او نسبت به رضا،

 شبنم را به سمت ارتباط بکشد، ناامنی شدید او به علاوه خشم های فروخفته اش، سوخت این

ارتباط را تامین می کند. اما رضا، او به احتمال زیاد جزو افراد خودشیفته است. خودشیفته ها در

ارتباط عاطفی فقط خودشان را می بینند و وقتی ارتباطی را از دست بدهند به شدت تلاش

 می کنند تا ان را بر گردانند. در این ماجرا رضا از در نصیحت و مشاوره وارد گود شده است

 تا زیراب حسن را بزند و دوباره شبنم را به ارتباط بکشاند. شاید عجیب باشد که بدانید وقتی این

مردان رقیبی  حس کنند، چنان انرژی پیدا می کنند و چنان ابراز عشقی می کنند که

حیرت می کنید.در واقع رضا به شدت به این برنده شدن احتیاج دارد تا با پس زدن حسن

و به دست آوردن دوباره شبنم، مدتی احساس سرخوشی کند.شبنم لازم است رابطه خود را با

پدرش تصحیح کند و با ترمیم احساس عزت نفس خود، اجازه ندهد تازنگ تفریح مردان شود.

در این صورتمی تواند درباره ارتباطش با حسن،با حمایت خانواده خود وارد عمل شود و گرنه

حضور همزمان حسن و رضا در روان شبنم به شدت او را فرسوده می کند و او را از

زنانگی خالصش دور می دارد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

مرد رویا/ همسران خودشیفته/ کیت کمبل ترجمه حمیدرضا جهانگرد و پانته آ مارالانی/ انت