[us_page_title description=”1″ font_size=”1.8rem” inline=”1″]
 گزارش کارگاه دو روزه رابطه عشق زن و مرد

گزارش کارگاه دو روزه رابطه عشق زن و مرد

گزارش کارگاه دو روزه رابطه عشق زن و مرد

گزیده اى از صحبتهاى پروفسور صدریا در کارگاه دو روزه رابطه ى عشق زن و مرد در فرهنگسراى خانواده قاصدک:

رابطه ى عشق زن و مرد نگرش به عشق ،عظیم ترین منشاء نیرو تا توان فرساترین را در برمی گیرد. مستقل از تنوع تعابیر و برداشت ها عشق تجربه ى والاى بشرى و به تعبیرى پل رسیدن به جایگاه تعالى انسان است.

درک عشق به مثابه کیفیت ویژه رابطه ى زن و مرد است.

در تمام ابعاد مختلف زندگى،از قصه هاى روزمره و آدم ها،تا فیلم ها و سریال ها،واژه ى پر آوازه و پر عظمت عشق به خدا،هستى،طبیعت،والدین،فرزند،کار و حتى پول محدود کنیم و به آنچه که بیشترین و معمولا در حیطه ى عشق از آن صحبت مى شود یعنى رابطه ى عشق بین زن و مرد بپردازیم آیا چنین محتوایى به ما آموخته شده است؟

گزارش کارگاه دو روزه رابطه عشق زن و مرد

آیا اساسا امرى آموختنى است؟

بهره مند شدن از عشق پیش شرط هایى دارد و انسان”چه زن و چه مرد”تنها به شرط برقرارى رابطه اى شفاف و بى پرده با خویشتن که معلول کیفیت هایى است که در خود آفریده است،مى تواند از این بالاترین کیفیت رابطه بهره مند شود.

این کیفیت هر روز یک اقدام کوچک معنى دار براى خود و توسط خویش است که در ما کیفیت مى سازد.

مثل خرید یک شاخه گل براى خود.
مرد و زنى که به خود محبت نمى کند انتظار نمى رود به دیگرى محبت کند.

رابطه ى عشق یک پروژه نیست،یک تجربه است که اتفاق مى افتد.

چنانچه شعف ناشى از صاعقه ى عشق در دو طرف،همزمان شکل بگیرد هر لحظه،هر دو خواهان تجربه ى شعف بیشتر هستند و از صاعقه به سمت یک رابطه پیش میرود.

مهر و محبت دو طرف خواست را بوجود مى آورد.

خواست عصاره ى وجود،آزاد کننده ى توانایى بشر و موتور وجود است.

رابطه ى عشق به این دلیل زبان را زیبا می کند،خشونت را حذف میکند،به زبان کیفیت،عمق و صداقت مى دهد که خواست بدون ابهام را تداعى مى کند.

گزارش کارگاه دو روزه رابطه عشق زن و مرد

در ادبیات ما عشق با شمع و پروانه مقایسه مى شود و پروانه به پاى شمع مى سوزد.

اما با این تفاسیر عشق را با پروانه و گل میتوان مقایسه کرد. گل ،شکوفاتر و پروانه شاداب تر مى شود.

همه ى ما قصه هایى داریم. قصه و غصه هایى که بزرگ هم هستند.

ما در دام قصه هاى خودمان گیریم و از تکرار آن یک سقف نامرئى بالاى سرمان ساخته ایم،که آن را نه خودمان میبینیم نه دیگرى.

اما بزرگترین و سرکوب کننده ترین سقف ممکن است چون دیده نمى شود،وزن آن هم حس نمى شود.

رابطه ى عشق یک رابطه ى طبیعى نیست. باید یاد گرفت که عاشقانه،عاشق شد.

حرف زدن،نوازش کردن یادگیرى مى خواهد. کسانى که در رابطه عشق هستند پراند از عاطفه، گداى مهر نیستند.

اولین نشانه ى رابطه ى عشق آرامش درون است. عشق بخشش آفرین است. بهترینت را به عشقت میدهى

رابطه ى عشق آزادانه ترین سطح وجود است.

عشق پایان دارد و وقتى تمام می شود که خودتان را از عشق بازنشسته کنید.

به محض اینکه از ساختن دست بردارید کمرنگ می شود و بعد منهدم می شود.

اگر عاشق شدید تازه اول ساختن است
هر کار مهمى در زندگى دشوار است دشوارى شاهد اهمیت است.

” پرفسور مجتبی صدریا “

با هزاران سپاس بیکران

گروه قاصدک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Solve : *
5 × 2 =